بم دگر آباد نیست
بم فضایش آه و خون
بم دگر آباد نیست
درد بم یتیمی هست و بس
مرحم فقط یک هم نفس
مرحم فقط خاک بم است
خاک عزیزان من است
روزی بم آباد بود
با نخل و ارگ خود همساز بود
کجاست نخلهای بیصدا
کجاست بسطامی ما
همه میرن سوی زاری
با لباس مشکی، سوگواری
خدایا صبری کن عطایش
بیامرز گلهای خاکش
سلام.شعری سرودی که شهر مرا توصیف میکرد.امیدوارم هرگز تکرار نشود.و دلم تنگ است برای عزیزانم.
میدانم سخت است ولی سعی کن زندگی جدیدی شروع کنی.