باران نوامبر

شعر و ترانه های شخصی

باران نوامبر

شعر و ترانه های شخصی

فریب

تو از عشق خود در فریبی

به جز خود کس نبینی

تو هنگام راستی

نداشتی قلب صافی

تو در ذهن خود یک فریبی

به جز جادو چیزی نبینی

صداقت در تو مرده بود

نفرت در تو مونده بود

تو از دست خدا گله داشتی

تو با مهتاب شکوه داشتی

تو در خاک جایی نداری

تو در خاک صدایی نداری

تو بی کس و تنها ترینی

تو لایق سرنوشتی این چنینی