داغ دیده شهر غریبم
زخمی خنجر رفیقم
دلم غرق خون
چشام لبریز بارون
دلم از کینه آویز
چه گویم از این شهر بلا خیز
ساز،ساز غم بود
آهنگ،آهنگ یار بود
گل با غش پرپر شد
همرنگ خاکستر شد
حالا گاهی میروم به باغش
می نشینم بر مزار پاکش
کنم نفرین به یارش
نداشت هوای گل باغش