ابتدا یار با ساز همراه بود
قلم همچو نی در آغاز بود
دست تقدیر از باد خزان گفت
سردوخشن از ماه بهمن گفت
خورشید که غروب کرد
مرد خوشنویس به دریا زد
برفتند و قلم را بشکستند
ندانسته قلبش را شکستند
ولی آن خوشنویس رانده ماه بهمن
می نویسد همچون باران خرمن
قلم را کج گیرد
خلق را سازد
قلم را به ساز غمگین درآویزد
قلم را به نی سپرد دیروز
کنیم یادش امروز
شعر های سیاسی .به جمع ما خوش امدی
سیاسی .نه