وقتی صداقت در باد بود
سماجت در پی اش در راه بود
من ان عابر خسته ی تنهایی
که هرگز ننالم از درد تنهایی
دلم غمگین ابر بهار بود
میان غربت شهر دغلکار بود
میان حیله سازان فریب آغاز
میان جمع نا مردان روبه کار
همیشه بی کس و تنها ترین
فریب چشم تو شد بر ما چنین
تمام عهد و آشتی
فریبی بود بر ما انگار سرشتی
دلم به نرمی بارون بود
دلم لبریز بارون بود
آخرین اخبار ایران و جهان در بزرگترین آرشیو خبری در ایران. خبر+عکس. :: اخبار را در www.moroorgar.com حرفه ای بخوانید ::
تو میروی و من فقط نگاهت میکنم تعجب نکن که چرا گریه نمیکنم
بی تو .....، یک عمر فرصت برای گریستن دارم اما برای تماشای تو .....، همین یک لحظه باقی است و شاید همین یک لحظه
اجازه زیستن در چشمان تو را داشته باشم
.
.
.
سلام
ممنون به وبلاگم اومدی و ممنون از کامنتت
موفق باشی و دلت شاد
مرسی.یاسی جان................و ...........منتظرم........